توسعه منابع انسانی تابعی از ژئوپولتیک هسته ای ایران

شاخص توسعه انسانی (HDI): این شاخص در سال 1991 توسط سازمان ملل متحد معرفی گردید که براساس این شاخص‌ها محاسبه می‌گردد: درآمد سرانه واقعی (براساس روش شاخص برابری خرید), امید به زندگی (دربدو تولد), و دسترسی به آموزش (که تابعی از نرخ باسوادی بزرگسالان و میانگین سال‌های به مدرسه‌رفتن افراد است(

: نقشه توسعه انسانی ایران

http://www.povertymap.net/publications/inventory/graphics/iran_hdi.jpg

منبع: وبلاگ آموزش جفرافیا  http://geography1386.blogfa.com/cat-2.aspx

سایت های هسته ای ایران

ساخت راکتور هسته ای بوشهر در سال ۱۹۷۴ آغاز شد

۱۳۸۵/۱۰/۰۳

برنامه هسته ای ایران، در دهه شصت میلادی، با یک راکتور تحقیقی آغاز شد. مهمترین بخش برنامه هسته ای ایران پیش از انقلاب، ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر بود.


مراکز اصلی هسته ای جدل انگیز ایران، از جمله تاسیسات هسته ای اصفهان و نطنز و نیز راکتور آب سنگین اراک، پس از انقلاب ساخته شده اند.

مهم ترین مراکز هسته ای ایران از این قرار است:

بوشهر:

ساخت نيروگاه هسته ای بوشهر در سال ۱۹۷۴ توسط شرکت زيمنس آلمان آغاز شد. با انقلاب سال  ۱۹۷۹، پروژه بوشهر متوقف شد.  تا آن زمان، ۹۰ درصد واحد يکم نيروگاه بوشهر تکميل و در حدود ۶۰ درصد دستگاه های لازم نيز نصب شده بود.

 واحد دوم نيروگاه بوشهر نيز تا ۵۰ درصد تکميل شده بود. در زمان جنگ هشت ساله عراق و ايران، راکتورهای نيروگاه بوشهر ۶ بار توسط هواپيماهای عراقی بمب باران و خسارت های گسترده ای را متحمل شدند.

پس از جنگ، درخواست ايران از شرکت های غربی برای تکميل نيروگاه بوشهر به جايی نرسيد و ايران به ناچار به چين و روسيه رو آورد. ادامه روند فعالیت هسته ای ایران و فرار دانشمندان روسی س از فرواشی شوروری احتمال گرایش های سیاسی شرقی را در روند ادامه فعالیت هسته ای ایران تشدید نمود.

در ششم مارس ۱۹۹۰ ميلادی، قرارداد بازسازی نيروگاه بوشهر ميان ايران و روسيه امضا شد. اما آغاز کار آن  به علت مشکلات فنی و مالی، بارها به تاخير افتاد.

نيروگاه هسته ای بوشهر شامل دو راکتور است که کار يکی از آن ها رو به پايان است.


اصفهان:

در مرکز تبديل اورانيويم اصفهان سنگ معدن اورانيوم، به هگزا فلوريد اورانيوم که برای تزريق در سانتريفوژها يا دستگاه های گريز از مرکز ويژه غنی سازی اورانيوم لازم است، تبديل می شود.
 
در اين مرکز هم چنين اکسيد اورانيويم برای مصرف سوخت هسته ای و نيز فلز اورانيوم توليد می شود. فلز اورانيوم در هسته اصلی بمب اتمی نيز به کار می رود. راکتورهای ايران به فلز اورانيوم نيازی ندارند و از اين رو توليد فلز اورانيوم، يکی از مسايل حل نشده ميان ايران و آژانس بين المللی انرژی اتمی است.


مرکز تبدیل اورانیوم در اصفهان

يک نيروگاه توليد فلز زيرکونيم در نزديکی تاسيسات اصفهان واقع شده است. فلز زيرکونيوم در تولید ميله های سوخت هسته ای به کار می رود.


نطنز:


مجموعه غنی سازی اورانيوم نطنز که در سال ۲۰۰۲ توسط فردی به نام عليرضا جعفرزاده آشکار شد، در مساحتی به وسعت صد هزار متر مربع واقع شده است.


اين مرکز در ارتفاع هشت متری زير زمين بنا شده و دو رديف ديوار بتونی به ضخامت ۲ متر و نيم نيز آن را احاطه کرده است.

در سال ۲۰۰۴، يک سقف بتونی جديد نيز به اين مجموعه اضافه شد.

 در سال ۲۰۰۳، محمد البرادعی مدير کل آژانس بين المللی انرژی اتمی از اين مجموعه ديدار کرد. در همين سال در گزارش آژانس، از کشف اورانيوم بسيار غنی شده در اين مرکز نام برده شد. اورانيوم بسيار غنی شده، در توليد بمب اتمی به کار می رود.


مرکز غنی سازی اورانیوم در نطنز

ايران گفت نمونه اورانيوم کشف شده، محصول آلودگی دستگاه های خريداری شده از بازار سياه بوده است.

آژانس بين المللی انرژی اتمی می گويد هيچ مدرکی که خلاف اين ادعای ايران را ثابت کند، در دست ندارد.

بر اساس پاره ای تخمين ها، اگر کار ساخت و راه اندازی نطنز تکميل شود، در اين مجموعه تا ۵۰ هزار سانتريفوژ گازی پيشرفته می تواند نصب شود.

اراک:

طرح آب سنگين اراک در شمال غربی اراک و در نزديکی تاسيسات نيروگاه ۴۰ مگاواتی واقع شده است.  تا سال ۲۰۰۲، وجود نيروگاه آب سنگين اراک، از چشم آژانس بين المللی انرزی اتمی پوشيده بود و وجودش زمانی آشکار شد که عليرضا جعفرزاده سخن گوی شورای ملی مقاومت دست به افشاگری هايی در باره برنامه هسته ای ايران زد.


آقای دکتر محمود احمدی نژاد در مراسم افتتاح نیروگاه آب سنگین اراک- اوت ۲006

موسسه علوم و امنيت بين الملل در دسامبر سال ۲۰۰۲، تصوير های ماهواره ای اين مجموعه را منتشر کرد.

آب سنگين در بعضی از راکتورهای هسته ای به عنوان کُند کننده نوترون به کار می رود. آب سنگين در تهیه پلوتونیوم نیز به کار می رود.


هدف از این راکتور انجام تحقيقات علمی است.


در ماه اوت ۲۰۰۶، راکتور آب سنگين اراک افتتاح شد.  قرار است اين نيروگاه تا سال ۲۰۱۴ آماده بهره برداری شود.


تعدادی از سايت های هسته ای ديگر


انارک: در نزديکی يزد مرکزی است برای نگه داری پس مانده سوخت هسته ای.


اردکان: در اين منطقه قرار است سوخت هسته ای توليد شود.

بناب: در مرکز تحقيقات انرژی اتمی در بناب در زمينه کاربرد تکنولوژی هسته ای در زمينه کشاورزی تحقيق هايی انجام می شود.

کرج: مرکز تحقيقات کشاورزی و پزشکی هسته ای در هشتگرد، زير نظر سازمان انرژی اتمی فعاليت می کند.

لشکرآباد: آزمايش غنی سازی اورانيوم با ليزر که در گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی از آن نام برده شده، در مرکز لشکرآباد صورت گرفته بود.

فعاليت اين مرکز هم اکنون متوقف شده است.

لويزان:

مرکز تحقيقات تکنيکی لويزان در فاصله هفت ماه از اوت سال ۲۰۰۳ تا مارس ۲۰۰۴، با بولدوزر با خاک يکسان شد.

نمونه برداری ها از خاک اين منطقه، هيچ اثری از پرتوهای راديو اکتيو نشان نداد.

پارچين:

بر سر سايت هسته ای پارچين، مدت ها در آژانس بين المللی انرژی اتمی، بحث و گفت و گو جريان داشت.  بازرسی های آژانس و نمونه های برداشته شده از اين منطقه، اثری از فعاليت با مواد هسته ای نشان نداد.

تهران:
مرکز تحقيقات هسته ای ايران زير نظر سازمان انرژی اتمی ايران اداره می شود. در اين مرکز يک راکتور ۵ مگاواتی قرار دارد که قادر است سالانه ۶۰۰ گرم پلوتونيوم از زباله سوخت هسته ای توليد کند.


برای توليد تنها يک بمب پلوتونيومی از اين راکتور، ۱۷ سال زمان لازم است. انبار سوخت هسته ای مصرف شده اين سايت، زير نظارت دقيق آژانس قرار دارد.

محل بعدی سایت و راکتور شاید در گیلان در حاشیه کوه البرز هم مرز با استان زنجان و قزوین باشد.

نظریه امکان و نظریه بازی فازی

بازي جذاب و خطرناكي با معيارها

 آنچه در بازي ها،  تصميم يك DM( تصميم گيرنده ( را قابل پيش بيني مي نمايد، ساختار منطقي وي است. به ويژه اين پيش بيني پذيري براي تصميم گيرنده اي كه الگوهاي ذهني تردي (crisp) را به اشتباه وارد حوزه استراتژيك نموده و موجوديت عناصر تصميم را با فشار دگمه هاي صفر و يك به بازي مي گيرد، بيشتر است. محدوديتها ، معيارهاي غيررقابتي بازي و اهميت آنها در برابر معيارهاي رقابتي بازيها، اهداف و قابليتهاي ذهني بازيكنان از مهم ترين ويژگيهايي است نقش مهمي در پيش بيني پذيري تصميم هاي تصميم گيران و بازيگران دارد.

نظريه امكان براي هر گزينه اي كه بازيكنان مي توانند انتخاب نمايند درجه اي از امكان را نسبت مي دهد وترمهاي امكان پذيري هر گزينه به عنوان يك متغير طيف گسترده اي از "محال"  تا "قطعي" را پوشش مي دهد. اما آنچه در شكل گيري تابع سازگاري اين ترمها تاثير گذر است،  معيارهايي است كه به عنوان ورودي پذيرفته شده فرايند تصميم بر ساختار امكان پذيري هر گزينه موثر مي باشند. يكي ديگر از وروديهاي تاثير گذار بر امكان پذيري يك گزينه، محدوديتها است.

بياييد تا اينجا يك همگرايي ذهني با كلمات كليدي ايجاد كنيم: تصميم گيرنده، گزينه، درجه امكان، محدوديتها، معيارها، پيش بيني پذيري،‌ بازي

نقش معيارها:

وقتي اهداف و استراتژي ها طرحريزي مي شوند،‌ براي محيط هاي مختلف تصميم ،‌معيارها شكل مي گيرند. معيارها چكيده  و برگرفته اي از انگيزه ها، اهداف، پيشينه هاي محيط تصميم، اعتقاد ها و باورها، فرهنگ، دانش و اطلاعات هستند. آناني كه توان تحليل پايين تري دارند تابعيت دگم تري از معيارها دارند. پس به جاي اينكه براي هر بارتصميم در هر محيط تصميم گيري به تحليل هاي ذهني رجوع كنيم و عناصر اين محيط ها را با داشته هاي ذهني خود از گذشته و حال و انتظارات خود از آينده بررسي نماييم،‌ مفاهيمي ايجاد نموده ايم كه همچون پازل امكان قطعه بندي و انطباق بين قضاوتهاي ذهني و خواسته هاي ما را فراهم مي نمايد. اين مفاهيم معيارها هستند. معيارها چه به صورت كمي و چه به صورت كيفي در واقع حضوري عيني از تمايلات ذهني ما هستند. وقتي معياري در محيط تصميم تامين گردد،‌به معناي برآورده شدن تمايلات ذهني و اهداف است. پس معيارها به عنوان مفاهيم جايگزين بايستي به درستي و با انطباق پذيري بالايي با عناصر ذهني شكل بگيرند.

اعتبار معيارها :

اولين و اصلي ترين عامل اعتبار هر معياري عيني بودن و امكان تحقق آن در محيط تصميم است (‌امكان پذيري) و دومين عامل اعتبار درجه انطباق آن با تمايلات ذهني است.  به دليل وجود متغيرهاي زباني و عدم قطعيت در  اين عوامل اعتبار، ديگر نمي توان معيارها را به عنوان يك ورودي ترد(Crisp) در محيط تصميم وارد نمود و آن را از تحليلهاي منطق فازي در امان نگه داشت.

رويارويي معيارها :

در تحليل عوامل دوم  امكان تحقق (‌امكان پذيري) ‌هر معيارغير از محدوديتهاي فيزيكي ناشي از ماهيت خود معيار،‌ بايستي  به تناقض ساختاري و محدوديتهايي اشاره داشت كه در تحقق همزمان دو يا چند معيار تاثير گذار هستند و ديناميك ساختاري آنها در محيط تصميم به شكلي است كه  دستيابي به شاخص هاي بالاي يك معيار به معناي كاهش در شاخص هاي معياري ديگر است و در واقع معيارهاي خود تصميم گيرنده تعاملي رقابتي براي حضور و عيني شدن دارند. عوامل درجه دوم نيز نشان دهنده فازي بودن معيارها در محيط تصميم است. اگر هر معيار را برگرفته از واحد هاي مختلف تصميم گيرنده بدانيم، مي توانيم با تحليل كارايي كل سيستم در رابطه با معيارهاي زير سيستم قضاوتهاي صحيح داشته باشيم.

راه حل اول (‌نگرش ترد)‌:‌

گام اول: شناسايي معيارها غير ممكن و غير محتمل و يا كم محتمل براي زير سيستمهاي محيط تصميم و حذف آنها

گام دوم: شناسايي معيارهاي با ديناميك متضاد و متناقض با درجه تناقض هاي مختلف و انتخاب معيارهاي مهم تر و كنار گذاشتن معيارهاي غير مهم كه التبه پيامد آن رشد سرطاني زيرسيستم هاي ترجيح داده شده به ساير زير سيستم ها است..

گام سوم:‌ ايجاد همگرايي در معيارهاي باقي مانده جهت بيشينه نمودن پيامد بازي در محيط تصميم و جلوگيري از رقابتي شدن تعامل زير سيستم هاي محيط تصميم

گام چهارم: وارد نمودن معيارها به فرايند تصميم

گام پنجم: تصميم گيري ضمن تحليل استراتژي حريف

توجه نماييم كه حذف يك معيار از يك محيط تصميم به دليل ساختار جبراني معيارها  نبوده است. در اينجا بحث در رابطه با مدلهاي غير جبراني است.

راه حل دوم (‌نگرش فازي):

گام اول: شناسايي محدوديتهاي معيارهاي مختلف جهت عيني شدن در محيط تصميم

گام دوم: تحليل امكان پذيري تحقق هر يك از معيار در محيط تصميم و بررسي ايجاد همگرايي در معيارها با استفاده از كنترلهاي فازي

گام سوم: بررسي ديناميك تغييرات امكان پذيري معيارها با توجه به شرايط محيطي و ماهيت ساختاري معيارها و گزينه هاي امكان پذير

گام چهارم:‌بكارگيري عملگرهاي اجتماع و اشتراك در تحليل امكان تحقق همزمان معيارها و يافتن گزينه هاي مرتبط با هر نتيجه هر عملگر فازي.

وقتي عملگر اجتماع را به كار ميگيريم به دنبال امكان پذيري تحقق حداقل يكي از معيارها در محيط تصميم هستيم و زماني كه عملگر اشتراك را به كار مي گيريم به دنبال امكان پذيري تحقق همزمان دو يا چند معيار در محيط تصميم فازي هستيم.

گام پنجم: بررسي امكان پذيري همزماني تحقق معيارها در محيط تصميم با توجه به نتايج امكان پذيري دو عملگر گام چهارم و تحليل ديناميك تغييرات امكان پذيري در فاصله زماني مجاز تصميم جهت دستيابي به بالاترين كارايي در سيستم تصميم.

گام ششم: تصميم گيري

نتايج:

1-  گذشت زمان مي تواند با تغيير شرايط محيطي امكان پذيري تحقق همزمان معيارها را فراهم نمايد و از سوي ديگر امكان تحقق همزمان معيارهاي حريف را كم كند و اين تاخير و تقدم در تصميم گيري تاثير بسياري بر پيامدهاي بازي مي تواند داشته باشد. همواره مي توان اميدوار بود كه با كمترين هزينه،‌ به بيشترين برد دست يافت حتي اگر اين امرامروز امكان پذير نباشد،‌ فردا حتما ميسر مي شود. اين بازي هميشگي سياست است.

2- همواره عملگرهاي فازي در ذهن تصميم گيرندگان حرفه اي در حال تحليل امكان پذيري  تحقق همزمان معيارها است. برخي از بازيكنان نميخواهند و يا نميتوانند دستچين تك محصولي از سيستم تصميم داشته باشند. آينده نا مطمئن را بايستي فراتر از اميد و نااميدي تحليل كرد. آنچه از پارادوكس پيراندو مي توان برداشت كرد در واقع تاييدي بر اين نگرش فازي است. پايان خوب در پايايي بازي است اگر امكان ادامه بازي را به حريف داديد،‌منتظر باخت باشيد. در سياست اگر حريف بازنده شده باشد بايستي امكان بازي مجدد را از وي گرفت.

3- در بازي، شرايطي محيطي كه باعث تقدم و تاخر در همزماني تحقق معيارها مي شوند، فرصتها و تهديدهاي ما را شكل مي دهند. يك جنبه از بازي، گرفتن فرصتها از حريف با ايجاد تغيير در شرايط محيطي جهت تغيير در تابع سازگاري ترم امكان تحقق معياري خاص است تا امكان پذيري معيارها را جهت تحقق همزمان با مشكل مواجه نمايد. اين استراتژي در واقع با به گرو گرفتن ابزارهايي كه امكان تحقق معياري خاص را براي بازيكن فازي فراهم مي نمايد،‌ عملي مي شود. حالتهاي آچمز در شطرنج در واقع نوعي تغيير در امكان پذيري حفظ مهره هاي ارزشمند در برابر بردهاي كوچك در صحنه بازي است.  در سياست معيارهاي متفاوتي از بيشينگي منافع،‌ معيارهاي مشروعيت،‌معيارهاي قدرت،‌معيارهاي اعتبار  و معيارهاي اقتصادي وجود دارد كه دست بازيگر براي جلوگيري از تحقق همزمان معيارها ،‌ با تغيير شرايط محيطي ، به سوي يكي از آنها دست درازي مي كند. در سياست نمي توان همزماني تحقق معيارها را مد نظر نداشت. سيستم سياست يكپارچگي تفكيك ناپذيري دارد كه شايسته پيچيدگي هاي مفهومي محيط آن است.

4- خيلي از بردها در بازيها به دليل چشم پوشي حريف از دستيابي به معياري خاص انجام گرفته است. با اينكه اين تلفيق ترد و فازي در بازي ممكن است به حساب آماتور بودن بازيكن گذاشته شود ولي به هر حال باعث برد مي شود. اين بردن شبيه برد بازيكنان آاماتور شطرنج در برابر بازيكنان حرفه اي است. بازيكناني كه به جاي بردن سعي در حفظ مهره هاي ارزشمند خود دارند و نتيجه بازي را فداي تحقق اين معيار مي نمايند. انتحار، ترور، شورش زماني اتفاق مي افتد كه سيستم تصميم گيري حرفه اي از عناصر آماتور براي تغيير وجوه سياسي و ضربه به نقاط ضعف ساختار قدرت استفاده مي كند. بهترين استراتژي ايجاد استنتاج هاي منطقي و كشاندن ذهن بازيكنان به استدلال هاي منطقي در بازي است تا با غلبه نگرش فازي بر نگرش ترد، براي برخي از معيارهاي حياتي بازيكنان آماتور، ‌درجه اي از امكان پذيري ايجاد شود و بازيكن تمايلي به حذف هيچ يك معيارهاي تصميم گيري خود نداشته باشد. اگر نتوان بازيكنان را به منطق فازي دعوت كرد تنها راه مقابله چشم پوشي از مهره هاي ارزشمند و سپردن بازي به دست مهره هاي از پيش سوخته است.